مباحث تربیتی

المَواعِظُ صَقالُ النُّفوسِ ، و جَلاءُ القُلوبِ؛



اندرزها صیقل بخش جان ها، و جلا دهنده دل هاست.
تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص224 ، ح4524


به نظر من بزرگترین مشکل دنیا عدم اگاهی ما انسانهاست.

طبقه بندی موضوعی

پس از ۱۱ سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای رسیدن به محل کار دیرش شده بود به همسرش گفت که درب بطری را ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد. مادر پر مشغله موضوع را به کل فراموش کرد.
پسر بچه کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد به سمتش رفت و همه آنرا خورد. او دچار مسمومیت شدید شد و به زمین افتاد. مادرش سریع او را به بیمارستان رساند ولی شدت مسمومیت به حدی بود که آن کودک جان سپرد. مادر بهت زده شد و بسیار از اینکه با شوهرش مواجه شود وحشت داشت.
وقتی شوهر پریشان حال به بیمارستان آمد و دید که فرزندش از دنیا رفته رو به همسرش کرد و فقط سه کلمه بزبان آورد.
فکر میکنید آن سه کلمه چه بودند؟
شوهر فقط گفت: “عزیزم دوستت دارم!!!
عکس العمل کاملاً غیر منتظره شوهر یک رفتار فراکُنشی بود. کودک مرده بود و برگشتنش به زندگی محال. هیچ نکته ای برای خطا کار دانستن مادر وجود نداشت. بعلاوه اگر او وقت میگذاشت و خودش بطری را سرجایش قرار می داد، آن اتفاق نمی افتاد.

به جز معصومین باقی انسان هاکم یا زیاد دارای نقص هایی هستندکه باید در مسیر زندگی آن ها را برطرف کند،زندگی مشترک یکی از بهترین موقعیت ها برای برطرف کردن این عیب هاست.

حضرت امام علی (علیه السّلام) فرمودند:

زیاده روی در ملامت و سرزنش، آتش لجاجت را شعله ور می کند.

منبع: تحف العقول ص 84

                                                                                                                                                           

 

 

 

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۲۱
امیدرضا

وقتی امام در نجف زندگی می‌کردند، یک روز احمد آقا خدمت امام رسیدند و عرضه کردند: صاحب‌خانه تقاضای اجاره‌ی عقب افتاده را دارد. امام فرمودند: بگو خانه را می‌فروشی؟! احمد آقا: اجاره دیرشده! خانه را بخریم!؟ امام فرمودند: توکل بر خدا؛ ولی احمد آقا به صاحب‌خانه هیچ نگفتند، فردا باز صاحب‌خانه آمد و تقاضای اجاره کرد.  امام به احمد آقا فرمودند: مگر نگفتی فروشنده‌ی خانه هستی؟ احمد آقا آمد و پیغام امام را به صاحب‌خانه داد. صاحب‌خانه گفت: بله مشتری هم دارم بیست هزار تومان. امام فرمودند: فردا بعد از ظهر بیایند تا قولنامه خانه را بنویسیم. احمدآقا با تعجب گفتند: با چه پولی؟ امام فرمودند: توکل بر خدا. فردا بعد از ظهر چند نفر از خمین به نجف آمدند و به امام گفتند: ما سر راه مکه هستیم، مقداری پول داریم که می خواهیم نزد شما به امانت بگذاریم. امام قبول کردند به شرط دخل و تصرف در آن. احمدآقا به امام عرض کرد: آقا چه‌طور پول را برخواهی گرداند؟ امام فرمودند: توکل بر خدا. بعد از یک ساعت اهالی خمین برگشتند و به امام گفتند: سفر ما درست نشد، می‌خواهیم برگردیم و امانت خود را خواستند. امام پول ان ها را دادند. احمدآقا گفتند: حالا با چه پولی خانه را می‌خرید؟! امام فرمودند: توکل‌مان بر خداست، یک ساعت به نوشتن قولنامه مانده بود که حاج مرتضی پسندیده (برادر بزرگ امام) از خمین آمدند و به امام گفتند: املاک وراثتی در خمین را فروختیم؛ این بیست هزار تومان سهم شما است.

خیلی از مردم وقتی از همه جا نا امید میشن یادشون میاد که خدایی هم هست و میشه بهش اعتماد کرد و توکل نمود اما بعضی دیگه یه پایین تر هستند در ایمان که مصیبت رو از جانب خدا می دونن و نعمت رو حاصل دست رنج خود ...

خداون در قران می فرمایید:

وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِیَ فِی اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَهَ النَّاسِ کَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِن جَاء نَصْرٌ مِّن رَّبِّکَ لَیَقُولُنَّ إِنَّا کُنَّا مَعَکُمْ أَوَلَیْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِی صُدُورِ الْعَالَمِینَ (1)

و بعضی از مردمند که می‌گویند به خدا ایمان آوردیم ولی همین که به خاطر خدا اذیت می‌شوند شکنجه مردم را همسنگ عذاب خدا می‌کنند و چون از طرف پروردگارت نصرتی برسد حتماً می گویند ما هم با شما بودیم آیا خدا داناتر نیست به آنچه در سینه عالمیان پنهان است .

در تفسیر نمونه ذیل آیه آمده است: در پیروزیها شریکند اما در مشکلات نه !

از آنجا که در آیات گذشته سوره عنکبوت بحثهای صریحی از ((مؤ منان صالح )) و ((مشرکان )) آمده بود در نخستین آیات مورد بحث به گفتگو پیرامون گروه سوم یعنی ((منافقان )) می‌پردازد و می‌گوید: ((بعضی از مردم اظهار ایمان می‌کنند، اما در برابر فشار مخالفان تحمل و استقامت به خرج نمی‌دهند، هنگامی که در مسیر الله تحت فشار شکنجه قرار گیرند از ایمان به کنار می‌روند و فشار و شکنجه مردم را همچون عذاب الهی می شمرند.))

امام على علیه السلام :

المُنافِقُ وَقِحٌ غَبىٌّ مُتَمَلِّقٌ شَقىٌّ؛

منافق، بى شرم، کودن، چاپلوس و بدبخت است.

نمونه این مطلب رو گروهک منافقین دید.

1-   سوره عنکبوت ایه10

2-   غررالحکم و دررالکلم ، ج 2 ، ص65

 

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۵
امیدرضا

مردى خدمت پیامبر  آمد و عرض کرد مرا راهنمائى کنید به نافع ترین کارها حضرت فرمود: اصدق و لا تکذب و اذنب من المعاصى ما شئت راستگوئى را پیشه کن و از دروغ بپرهیز هر گناه دیگرى مى خواهى انجام بده ، از این سخن مرد در تعجب کرد و  سخن پیامبر را پذیرفته و رفت.

با خود گفت پیغمبر(ص ) مرا از دروغگوئى نهى نکرده پس اکنون بخانه فلان زن زیبا مى روم و با او گناه مى کنم همین که به طرف خانه او رفت فکر کرد اگر این عمل را انجام دهد و کسى از او بپرسد از کجا مى آیی نمى توانم دروغ بگوید و بر فرض راست بگوییم  به کیفر شدید و بدبختى بزرگى مبتلا مى شوم، لذا منصرف شد و باز فکر کرد گناه دیگرى انجام دهد همین اندیشه و خیال را نمود در نتیجه از همه گناهان بواسطه ترک دروغ دورى جست .

خیلی از مردم نمی دونم می خوان سر خودشون رو کلاه بذارن ویا سر بقیه و یا خدا رو وقتی بهشون میگی اقا دروغ نگو سریع میگه مصلحتیه!!!

دوستان وبلاگ نور دیده کسی که خوابه میشه بیدار کرد اما کسی که خودشو به خواب میزنه نه.

اما به نظر شما چرا دروغ از گناهان کبیره؟آیا فکر نمی کنید اگه دروغ بگید کارتون راه میافته؟ آیا...

امام سجاد علیه السلام:

اِتَّقُوا الکَذِبَ الصَّغیرَ مِنهُ وَ الکَبیرَ، فى کُلِّ جِدٍّ وَ هَزلٍ فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذا کَذِبَ فِى الصَّغیرِ اجتَرَأَ عَلَى الکَبیرِ؛

از دروغ کوچک و بزرگش، جدّى و شوخیش بپرهیزید، زیرا انسان هرگاه در چیز کوچک دروغ بگوید، به گفتن دروغ بزرگ نیز جرئت پیدا مى کند.

آثار دروغ برای تذکر به ...

بی اعتباری دروغگو

از بین رفتن ایمان درغگو

بی آبرویی

بدبینی مردم

فقر

پیامبر صلى الله علیه و آله:

اَلکَذِبُ یَنقُصُ الرِّزقَ؛

دروغ، روزى را کم مى کند.

 

فراموشی

و...

دوستان نوردیده نجات پیدا کردن در راست گفتنه.

1-  تحف العقول ص 278

2-   نهج الفصاحه ص 373

 


   
۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۲۷
امیدرضا

وقتى که موسى مرد قبطى  را به قتل رسانید، فرعونیان نقشه کشیدند تا موسى را به قتل برسانند، موسى علیه السلام از مصر خارج شد و مدت هشت (یا سه ) روز در راه بود تا به دروازه شهر مدین رسید و سختى هاى بسیار کشید و براى رفع خستگى در زیر درختى که چاهى کنارش بود آرمید.
او مشاهده کرد که براى آب کشیدن از چاه دو دختر منتظرند تا چوپانان آب گیرند بعد نوبت اینان شود، آمد و فرمود: من براى شما از چاه آب مى کشم و آنان از هر روز زودتر آب را به خانه آوردند.
پدر این دو دختر حضرت شعیب علیه السلام فرمود: چطور امروز زودتر آب آوردید؟ و گوسفندان را آب دادید آنان قصه آن جوان را نقل کردند.
فرمود: نزد آن مرد بروید و او را پیش من آورید تا پاداش کارش را به وى بدهم .
آنان نزد موسى علیه السلام آمدند و درخواست پدر را گرفتند و موسى علیه السلام هم بى درنگ به خاطر خستگى و گرسنگى و غریب بودن قبول کرد. دختران به عنوان راهنما جلو راه مى رفتند و موسى علیه السلام به دنبال آنان به راه افتاد و نگاه مى کرد از کدام کوچه و راهى مى روند. چون هیکل و بدن آنان را از پشت نمایان بود حیا و غیرت او را ناگوار آمد و فرمود:
من از جلو مى روم و شما پشت سر من بیائید، هر کجا دیدى من اشتباه مى روم راه را به من نشان دهید (یا سنگ ریزه اى در جلوى پاى من بیندازید، تا راه را تشخیص بدهم )زیرا ما فرزندان یعقوب به پشت زنان نگاه نمى کنیم
چون نزد شعیب علیه السلام آمد و جریان خود را گفت ، به خاطر پاداش کار، و نیرومندى جسمانى و حیا و پاکى و امین بودن دختر خود را به ازدواج موسى در آورد.

حیا و پاک دامنی واژه هایی که زیاد به گوش میرسه اما فقط به گوش می رسه و به قول معروف یک گوش در و یک گوش دروازه!!!

خیلی از آقا پسرها و دختر خانوم ها فکر می کنند اگه در یک موقعیت گناه قرار بگیرن و گناه نکنند خیلی کار کردن و متاسفانه گناه های خیلی بزرگ رو گناه میدونن ، اما به نظر شما واقعا این جوریه؟؟؟

مثلا صحبت کردن پسرها با دختر خانوم ها و برعکس در محیطی مثل دانشگاه گناه نیست و این صحبت کردن باعث از بین رفتن حیا نمیشه.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم در این مورد فرمود:

لِکُلِّ عُضوٍ حظٌ مِنَ الزِّنا فالعَینُ زناهُ النّظرُ و اللسانُ زناهُ الکلامُ، و الاُذُنانُ زناهُما السَّمعُ، وَالیدانُ زناهُما البَطشُ و الرّجلان زناهما المشی. (1)

 برای هر عضوی بهره ای از زناست، زنای چشم، نگاه آلوده و چشم چرانی است، و زنای زبان سخن نابجا و شهوانی با نامحرم است، زنای گوش شنیدن چیزهای حرام (مانند موسیقی و سخنان شهوانی و...) است و زنای دست دراز کردن آن به سوی نامحرم و زنای پا، رفتن به مجلس گناه و... می باشد.

1-وسایل الشیعه، ج 14، ص 136


۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۲۲
امیدرضا

امیر تیمور گورگان در هر پیشامدى آن قدر ثبات قدم داشت که هیچ مشکلى سد راه وى نمى شد. علت را از او خواهان شدند، گفت :
وقتى از دشمن فرار کرده بودم و به ویرانه اى پناه بردم ، در عاقبت کار خویش ‍ فکر مى کردم ؛ ناگاه نظرم بر مورى ضعیف افتاد که دانه غله اى از خود بزرگتر را برداشته و از دیوار بالا مى برد.
چون دقیق نظر کردم و شمارش نمودم دیدم ، آن دانه شصت و هفت مرتبه بر زمین افتاد، و مورچه عاقبت آن دانه را بر سر دیوار برد. از دیدار این کردار مورچه چنان قدرتى در من پدیدار گشت که هیچگاه آنرا فراموش ‍ نمى کنم .
با خود گفتم : اى تیمور تو از مورى کمترى نیستى ، برخیز و درپى کار خود باش ، سپس برخاستم و همت گماشتم تا به این پایه از سلطنت رسیدم .

فَاستَقِم کَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَکَ وَلا تَطغَوا  إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصیرٌ (1)
پس همان‌گونه که فرمان یافته‌ای، استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمده‌اند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام می‌دهید می‌بیند!

چند وقتی بازار حرف و سخن در مورد برجام و... در کشور ما اتیشش داغ اما ایا باید ذلت رو قبول کرد ویا استقامت کرد.

آیا با استقامت دشمن عقب نشینی نمیکنه؟ ایا با استقامت روح جامعه زنده تر نمیمونه ؟ و ایا...

اما نتیجه استقامت چیه به نظر شما؟

مقام معظم رهبری

ببینید امروز - این یک مثالِ پیش‌پاافتاده و جلوی چشم است - تمام دستگاه‌های رسانه‌ای دنیا سعیشان بر این است که مردم بحرین و حرکت بحرین را در انزوا قرار بدهند. داعی بر این کار چیست؟ چون مسئله، مسئله‌ی شیعه و سنی است. میخواهند اختلاف ایجاد کنند، میخواهد تمایز و خطکشی به وجود بیاورند. بین آن مسلمانان و مؤمنینی که به این مذهب یا آن مذهب اسلامی گرایش دارند، تفاوتی وجود ندارد. وجه مشترک همه، اسلام است. وجه مشترک همه، امت اسلامی است؛ وحدت امت اسلامی است. ... رمز پیروزی و تداوم حرکت، توکل به خدا، حسن‌ظن به خدا، اعتماد به خدای متعال و حفظ وحدت و پیوستگی است.
عزیزان من! فرزندان من! مواظب باشید دشمن حرکت شما را متوقف نکند. خدای متعال در دو جای قرآن به پیغمبرش میفرماید: «فاستقم کما امرت»،(۱) «و استقم کما امرت»؛(۲) استقامت کن. استقامت یعنی ایستادگی کردن، ادامه دادن، راه را دنبال کردن، متوقف نشدن؛ این رمز کار است. باید پیش برویم.

امام على علیه السلام:

مَن حَلَمَ عَن عَدُوِّهِ ظَفِرَ بِهِ؛

هر کس در مقابل دشمن بردبار باشد بر او پیروز مى شود.

 

1-   سوره هود آیه 112

2-   کنزالفوائد ج 1 ، ص 319

 

 

۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۴۳
امیدرضا

خداوند دو ملک را ماءمور کرد تا شهرى را سرنگون کنند. چون به آنجا رسیدند مردى را دیدند که خدا را مى خواند و تضرع مى کند. یکى از آن دو فرشته به دیگرى گفت : این دعا کننده را نمى بینى ؟ گفت : چرا، ولکن امر خداست باید اجراء شود.
اولى گفت : نه ، از خدا سؤ ال کنم ، و از حق مساءلت کرد که : در این شهر بنده اى ترا مى خواند و تضرع مى کند آیا عذاب را نازل کنیم ؟
فرمود: امرى که دادم انجام دهید، آن مرد هیچگاه براى امر من رنگش تغییر نکرده و از کارهاى ناشایست مردم خشمگین نشده است.

در طول تاریخ و در تمام جوامع بشری منکرهایی وجود داشته ، اما نکته قابل توجهی که در اسلام وجود داره و متاسفانه کم رنگ شده امر به معروف و نهی از منکر ؛ همه ما از وجود برخی رفتار در جامعه نالانیم اما هیچی قدمی برای درست کردنش بر نمی داریم.

فرض کنید فردی کم فروشی میکنه یا گران فروشی ما به جای تذکر دادن با خودمون می گیم اگه بگم ممکن حرف بدی بزنه و یا فکر کنه من آدم خسیسی هستم.

یا فرض کنید فردی در انذار عمومی حرف رکیک میزنه اما ما حاضر نیستیم به اون تذکر بدیم شاید چون می ترسیم.

در روایتی آمده است

رسول الله صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله و سلم :

إِذَا لَمْ یَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ یَنْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لَمْ یَتَّبِعُوا الْأَخْیَارَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ شِرَارَهُمْ فَیَدْعُوا خِیَارُهُمْ فَلَا یُسْتَجَابُ لَهُمْ.(1)

هرگاه (مردم) امر به معروف و نهى از منکر نکنند، و از نیکان خاندان من پیروى ننمایند، خداوند بدانشان را بر آنان مسلّط گرداند و نیکانشان دعا کنند امّا دعایشان مستجاب نشود .


اگر روح امر به معروف در جامعه بمیره بلاشک جامعه دچار خاموشی مطلق میشه اما...


کسى که مى خواد امر به معروف کنه اولا باید خود عالم به حلال و حرام باشه و آنچه مى گوید خود عکس آن را انجام نده .
قصدش نصیحت خلق باشه، و با گفتار خوش اون ها را دعوت کنه.
آشنا به تفاوت و درجات مردم در فهم و تاءثیر پذیرى آنان باشه، به مکر نفس ‍ و حیله هاى شیطانى بینا باشه، و نیتش را در گفتن خالص براى خدا قرار بده.
اگر با او مخالفت کردند صبر پیشه کنه، اگر موافقت کردند شکر خدا کنه.

1-     کافی(ط - الاسلامیه) ج 2 ، ص 374 {شبیه این حدیث در امالى(صدوق) ص 308}

 

 

 

 


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۴۵
امیدرضا

سهل خراسانی به حضور امام صادق( علیه السلام) آمد و از روى اعتراض گفت : چرا با اینکه حق با تو است نشسته اى و قیام نمى کنى . حال صد هزار نفر از شیعیان تو هستند که به فرمان تو شمشیر را از نیام بر مى کشند، و با دشمن تو خواهد جنگید.
امام براى اینکه عملا جواب او را داده باشد، دستور داد، تنورى را آتشکنند، و سپس به سهل فرمود: برخیز و در میان شعله هاى آتش تنور بنشین .
سهل گفت اى آقاى من ، مرا در آتش مسوزان ، حرفم را پس گرفتم ، شما نیز از سخنتان بگذرید، خداوند به شما لطف و مرحمت کند.
در همین میان یکى از یاران راستین امام صادق علیه السلام به نام هارون مکى به حضور امام رسید امام به او فرمود: کفشت را به کنار بینداز و در میان آتش تنور بنشین ، او همین کار را بى درنگ انجام داد و در میان آتش تنور نشست . امام متوجه سهل شد و از اخبار خراسان براى او مطالبى فرمود: گوئى خودش از نزدیک در خراسان ناظر اوضاع آن سامان بوده است .
سپس به سهل فرمود: برخیز به تنور بنگر، چون سهل به تنور نگاه کرد، دید هارون مکى چهار زانو در میان آتش نشسته است .
امام فرمود: در خراسان چند نفر مثل این شخص وجود دارد؟ عرض کرد: سوگند به خدا حتى یک نفر در خرسان ، مثل این شخص وجود ندارد.
فرمود: من خروج و قیام نمى کنم در زمانى که (حتى ) پنج نفر یار راستین براى ما پیدا نشود، ما به وقت قیام آگاه تر هستیم .

خیلی از ما به ظاهر شیعیان دعا برای ظهور امام زمان می کنیم اما فقط دعا کردن کافیه

بلاشک همه با من هم عقیده هستین و در جواب میگین : نه

در روایتی در مورد صفات شیعیان این گونه آمده

عن الامام الصادق علیه السلام: « شیعتنا اهل الورع و الاجتهاد، و اهل الوفاء و الامانة و اهل الزهد و العبادة ، اصحاب احدی و خمسین رکعة فی الیوم و اللیلة ، القائمون باللیل ، الصائمون بالنهار، یزکون اموالهم و یحجون البیت و یجتنبون کل محرم»

امام صادق علیه السلام فرمود: شیعیان ما اهل ورع و کوشش و اهل وفا و امانتداری و اهل زهد و عبادتند. شبانه روز پنجاه و یک رکعت نماز می خوانند( یعنی غیر از نمازهای واجب، نوافل را نیز انجام می دهند) آنها شب را به عبادت پرداخته و روزها را روزه دارند. زکات اموال خود را می پردازند و حج را به جا آورده و از هر کار حرامی پرهیز می کنند.(1)

من میخوام در مورد اجتهاد چند کلمه ای بگم اما متفاوت از بقیه...

یکی از دلایلی که جوان های ما گاها به موفقیت نمی رسند و بعد از دانشگاه رفتن بیکار می مونند نبودن هدف در زندگیشون ، زمانی که ما هدف داشته باشیم البته هدفی که خیلی رویایی نباشه و به سمت هدف حرکت کنیم شاید شکست های باشه اما نهایتش پیروزیه

ما بلد نیستیم بگیم بریم دانشگاه که درس بخونیم و کار آفرین بشیم بلکه میگیم بریم دانشگاه تا یه کاره ای بشیم و به قول معروف زهی خیال باطل.

1-   بحارالانوار ج65/ص167/ح23

 

 

 

 

 
۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۴۹
امیدرضا

إِنَّ الإنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا

به یقین انسان حریص و کم‏طاقت آفریده شده است.(1)

جناب سعدی میفرماید: شنیدم بازرگانی صد و پنجاه  شتر بار داشت و چهل غلام ، که شهر به شهر برای تجارت حرکت می کرد. شبی در جزیره کیش من را به حجره (اتاق) خودش دعوت کرد.

از اول شب تا صبح در حالی که پریشان بود و اضطراب داشت دائما می گفت:

فلان انبارم در ترکمنستان است و فلان کالایم در هندوستان است ، این قباله و سند فلان زمین مى باشد، و فلان چیز در گرو فلان جنس است ، فلان کس ‍ ضامن فلان وام است ، به این فکر میکنم که به اسکندریه بروم که هواى خوبی ‍ دارد، ولى دریاى مدیترانه طوفانى است .
اى سعدى! سفر دیگرى در پیش دارم ، اگر آن را انجام دهم ، باقیمانده عمر را در شهر خود بمانم  و دیگر به سفر نروم.
پرسیدم ، آن کدام سفر است که بعد از آن ترک سفر مى کنى ؟
در پاسخ گفت : مى خواهم گوگرد ایرانى را به چین ببرم ، که شنیده ام این کالا در چین بهاى گران دارد، و از چین کاسه چینى بخرم و به روم ببرم ، و در روم حریر نیک رومى بخرم و به هند ببرم ، و در هند فولاد هندى بخرم و به شهر حلب (سوریه ) ببرم ، و در آنجا شیشه و آینه حلبى بخرم و به یمن ببرم ، و از آنجا لباس یمانى بخرم و به پارس (ایران ) بیاورم ، بعد از آن تجارت را ترک کنم و در دکانى بنشینم . او این گونه اندیشه هاى دیوانه وار را آن قدر به زبان آورد که خسته شد و در پایان گفت : اى سعدى ! تو هم سخنى از آنچه دیده اى و شنیده اى بگو، گفتم :
ایا خبر دارى که در دورترین جا از سرزمین غور (میان هرات و غزنه ) بازرگان قافله سالارى از پشت مرکب بر زمین افتاد، یکى گفت :
چشم تنگ و حریص دنیاپرست را تنها دو چیز پر مى کند: یا قناعت یا خاک گور .

اگر انسان در طلب دنیا حریص باشد نزد خداوند قربى ندارد، چرا که صفت توکل را ترک کرده و راضى به قسمت نشده و تعجیل که صفت شیطان است را قبول کرده است .

پیامبر صلى الله علیه و آله:

إِیّاکُم وَالشُّحَّ فَإِنَّما هَلَکَ مَن کانَ قَبلَکُم بِالشُّحِّ اَمَرَهُم بِالبُخلِ فَبَخِلوا وَأَمَرَ هُم بِالقَطیعَةِ فَقَطَعوا وَأَمَرَهُم بِالفُجورِ فَفَجَروا؛

از حرص بپرهیزید که پیشینیان شما در نتیجه حرص هلاک شدند، حرص آنها را به بخل وادار کرد و بخیل شدند. به قطع رحم وادار کرد و قطع رابطه کردند با خویشاوندان. به بدى وادارشان کرد و بدکار شدند.


خداوند دنیا را بمنزله سایه خلق کرده ، چرا که دنبال سایه رفتن جز سختی چیزى حاصل نمى شود

خیلی از ما ها دنیا رو جدی گرفتیم حقیقتا اشتباه اشتباه.

1-  سوره معارج آیه 19

2-  نهج الفصاحه ص 353

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۰۰
امیدرضا

ما ایرانی ها به دلیل وجود غذاهای خوشمزه و زیبا  اساسا روی غذای جسم و بدنمون زیاد توجه می کنیم اما آیا روی غذای روح هم توجه داریم؟

در روایتی از امام على علیه‏ السلام :

قارِن اَهلَ الخَیرِ تَکُن مِنهُم وَ بایِن اَهلَ الشَّرِّ تَبِن عَنهُم؛

با خوبان معاشرت کن تا از آنان باشى و از بدان دورى کن تا از آنان نباشى.(1)

 

تو اول بگو با کیان دوستی                             پس آنگه بگویم که تو کیستی

ناپلئون بناپارت (1821 م ) امپراطور فرانسه روزى به تیمارستان (خانه دیوانگان وارد شد)، دید یک نفر را با زنجیر به دیوار بسته اند،

از وضع رقت بار آن دیوانه متاءثر شد و رئیس تیمارستان را خواست و گفت : چرا این دیوانه را با زنجیر به دیوار بسته ای ؟

 گفت : این دیوانه حرفهاى بدى مى زند.
ناپلئون گفت : چه مى گوید؟

قربان او مى گوید: من ناپلئون بناپارت هست.
ناپلئون خنده اى کرد و گفت : مانعى ندارد، بگذارید یک دیوانه خود را ناپلئون بداند.
رئیس تیمارستان گفت : نباید اجازه بدهم او این حرف را بزند، زیرا ناپلئون بناپارت خودم هستم.
ناپلئون از شدت خنده نتوانست خود را نگه دارد، زیرا فهمید که رئیس ‍ تیمارستان بر اثر تماس دائم با دیوانگان ، همانند آنها حرف می زند.

خیلی از افرادی که گرفتار اعتیاد یا دزدی یا ... شدن غالبا افرادی هستند که توسط دوست و رفیقشون به این راه ها کشیده شده اند.

رسول اکرم صلى الله علیه و آله:

اَلجَلیسُ الصّالِحُ خَیرٌ مِنَ الوَحدَةِ، و َالوَحدَةُ خَیرٌ مِن جَلیسِ السّوءِ؛


هم نشین خوب، از تنهایى بهتر است و تنهایى از هم نشین بد بهتر است.(2)

 

اما شاید بخوای بدونی نشانه دوست خوب چیه . البته خودت ملاک هایی رو داری من هم بهت چند تا ملاک رو معرفی میکنم.

1-  ایمان

2-  راستگویی

3-  احترام به مقدسات

4-  امانتداری

5-  راز نگه دار بودن

6-  خوش اخلاق

7-  دو رو نبودن



(1)- نهج البلاغه(صبحی صالح)  نامه 31

(2)- امالی شیخ صدوق ص 535 



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۳۶
امیدرضا

یکی از اقوام امام سجاد علیه السلام پیش امام آمد و شروع به ناسزا گفتن کرد و رفت حضرت در جواب او چیزی نفرمود بعد از لحظاتی امام به کسانی که در اطرافشان بودند فرمود: آن چه این مرد به من گفت شنیدید دوست دارم با من بیاید تا جواب من را نیز بشنوید.

اگه شما جای امام بودید چه کاری انجام می دادید، حتما میگی من صدتا توهین بدتر می کردم و یا شاید چنان میزدینش تا از جاش نتونه بلند بشه و یا شاید کا رو یک سره می کردین و جناب ملک الموت رو به زحمت می انداختین.

اطرافیان امام گفتند: ما همراه شما می آییم ودوست داشتیم که جواب آن مرد را می دادید.

شخص نقل کننده داستان می گه دیدم امام زیر لب آیه

الَّذِینَ ینفِقُونَ فِی السَّرَّاء وَ الضَّرَّاء وَ الْکَاظِمِینَ الْغَیظَ وَ الْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ(1)

همانا که در توانگری و تنگدستی، انفاق می‌کنند و خشم خود را فرو می‌برند و از خطاهای مردم در می‌گذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد.

را میخواند با خودم گفتم امام جز خوبی به آن مرد نخواهد کرد.

امام پیش آن مرد رسیدند و فرمودند آن چه از بدی که گفتی اگر در من هست خدا من را بیامرزد و اگر دروغ بود خدا تو را بیامرزد.

مرد ناراحت از عمل زشت خود ،پیشانی امام را بوسید وگفن آن چه گفتم سزاوار خودم بود و در تو نیست.

در خیابون ،توی صف نون وایی ، ویا ... خدا نکنه که کسی بخواد زرنگ بازی در بیاره و یا توی ترافیک بخواد جلوی ما بپیچه ،چنان نسخش رو میپیچیم که صد تا دکترم نمیتونن نسخه رو بخونن ؛ به نظرتون چه اتفاقی میافته اگه یکم اخلاقی تر رفتار کنیم ، به نظر من خود خواهانه ترین ویژگیش آرامش خودمونه نظر شما چیه.

امام على علیه السلام:

مَن حَسُنَت خَلیقَتُهُ طابَت عِشرَتُهُ؛(2)

هر کس خوش اخلاق باشد، زندگى اش پاکیزه و گوارا مى گردد.

1-  آل عمران ایه 134

2-  تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 255 ، ح 5378

 

 

 

 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۵۰
امیدرضا

بـزرگـتـریــن تـصویــر از ریـا...

 

در جـامعه هنـگامی اســت کـه..

 

بـه فـقـرا لـباس هـای کهـنه و قدیـمی ..

 

وغـذای مـانده ات را میـدهی..


و بـه ثـروتـمندان هـدایای بـا ارزشـی ..

 

کـه بـه آنها مـحتـاج نـیـسـتـند...


برگرفته شده از وبلاگ: nayedel255.blog.ir
۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۴۸
امیدرضا

در زمان امام صادق )علیه السلام) سالى در مدینه قحطى پیش اومد و اوضاع خیلى سخت شد.

تا حالا که ماها الحمد لله این جوری نشدیم اما اگه این اتفاق در زمان ما رخ بده به نظرتون چه کاری انجام میدیم؟؟؟

بلاشک هرچی پول تو بانک ، هرچی طلا و ... وجود داره بر میدارم سریع میریم در بقالی ها ، یه دفعه به خودمون میایم میبینیم وایییییییییی چه آدمیه که صف کشیده برای خرید کالا خلاصه به هر زحمتی برای یکی دو سال آذوقه میخریم میبریم خونه اما!!!

امام صادق (ع ) از پیشکار خودش پرسید که آیا ما ذخیره در خانه داریم یا نه ؟
گفت : بله ما به اندازه یک سال ذخیره داریم .
پیشکار شاید پیش خودش خیال مى کرد که آقا مى خواهد دستور بدهد چون سال سختى است برو مقدارى دیگر هم ذخیره کن .

 بر خلاف انتظار او آقا دستور دادند هر چه گندم داریم همه را ببر بازار بفروش .
گفت : مگر شما خبر ندارید اگر بفروشم دو مرتبه نمى توانیم بخریم . فرمود: توده مردم چکار مى کنند؟
عرض کرد: روزانه نان خودشان را از بازار مى خرند و در بازار جو و گندم را مخلوط مى کنند و از آن و یا جو به تنهایى نان درست مى کنند. حضرت فرمود: گندمها را مى فروشید و از فردا براى ما از بازار نان مى خرى ! براى اینکه در شرایطى هستیم که مردم دیگر ندارند و ما نمى توانیم کارى کنیم که مردم دیگر مثل ما نان گندم بخورند زیرا شرایطش فراهم نیست ولى براى ما مقدور است که خودمان را در سطح آنها وارد کنیم و لااقل با آنها همدرد باشیم تا همسایه ما بگوید، اگر من نان جو مى خورم امام صادق (ع ) هم که امکانات مادیش اجازه مى دهد نان گندم بخورد، نان جو مى خورد، حال چرا چنین زندگى انتخاب مى کنیم ؟ به خاطر همدردى با دیگران .

مثلا مدیران نسبتا محترم دارن با فقرا جامعه همدردی میکنند و حقوق چند میلیونی می گیرن که فشار تورم رو روی مردم احساس کنند.

  امام على علیه السلام :

اَلبَغىُ یَصرَعُ الرِّجالَ وَ یُدنِى الآجالَ؛

ظلم و تجاوز، انسان را زمین مى زند و مرگ ها را نزدیک مى سازد.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 345 ، ح 7937


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۰۰
امیدرضا

شخصى به خدمت رسول اکرم (ص ) آمد و عرض کرد یا رسول الله ، مرا موعظه و نصیحت بفرمایید.
حضرت به او فرمود: اگر من بگویم تو به کار مى بندى ؟ شخص گفت : بلى ، یا رسول الله .

حضرت باز تکرار کرد:
براستى اگر من بگویم تو آن را به کار مى بندى ؟ شخص گفت : بلى یا رسول الله .

باز تکرار کرد: براستى اگر من بگویم تو آن را به کار مى بندى ؟ شخصگفت : بلى یا رسول الله

باز یک دفعه دیگر هم حضرت فرمود: این سه بار تکرار براى این بود که مى خواست کاملا آماده شود براى حرفى که مى خواهد به او بگوید.

حالا به نظر شما پیامبر با این همه تاکیید چه چیز مهمی رو میخوان بگن.

پیامبری که به نقل قران:

لَقَدْ جاءَکُمْ رَسولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّم حَریصٌ عَلیْکُمْ بِاْلْمُؤمِنینْ رَئوفٌ رَحیمٌ(1)

و یا در جای دیگر در شان پیامبر خدای عالی اعلی میفرماید:

وَ اُنَّکَ لَعلَی خُلِقٍ عَظیمٍ(2)

همین که حضرت رسول (ص ) سه بار از او اقرار گرفت و آماده اش کرد فرمودند:

اذا هممت بامر فتدبر عاقبته 
یعنى هرگاه تصمیم گرفتى که کارى و عملى را انجام بدهى ، قبل از انجام دادن آن به آخرش و نتایج آن اندیشه کن ، یعنى عاقبت اندیشى و حساب و کتاب دست به هر کارى نزنید که بعدا پشیمانى و ضرر در آن وجود داشته باشد.(3)

خیلی ها یک لحظه به عاقبت کارشون توجه نکردند یک عمر پشیمانی رو برای خودشون و دیگران به جا گذاشتند، یک لحظه عصبانیت،اعتماد بیجا،انتخاب غلط و... مصداق های زیاد این نکته است.

دوستان من این روایت رو باید با آب طلا نوشت و بر سر در خونه ها زد نظر شما چیه.

چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدی است
آن به که کار خود به عنایت رها کنند


1-   آیه 128 سوره توبه

2-   آیه 4    سوره قلم

3-    چهل داستان اکبر زاهدی



۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۱۱
امیدرضا
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۴۵
امیدرضا

چند روز پیش حکایتی رو دیدم که گاها حکایت زندگی خودمون !!!

در سرزمینی سگ گله ای مرد؛ صاحب سگ به خاطر علاقه و محبتش سگ را در قبرستان مسلمانان دفن کرد.

خبر رسید به قاضی شهر،قاضی دستور داد تا صاحب سگ رو بیاورند و بسوزوننش.

صاحب سگ رودست گیر کردندو پیش قاضی آوردن ، وقتی پیش قاضی رسیدن مرد گفت جناب قاضی سگ در لحظات اخر عمرش وصیتی کرد که میخواهم به شما بگوییم.

قاضی متعجب از سخن مرد گفت بگو میشنوم.

مرد گفت زمانی که سگ در حال مرگ بود به او اشاره کردم که این گوسفندان مال توست پس وصیت کن که بعد از تو به چه کسی اینها را بدهم.

سگ به خانه شما که قاضی شهر و مشهور هستید اشاره کرد،اینک گله گوسفند آماده در خدمت شماست.

قاضی با ناراحتی گفت: علت فوت مرحوم سگ چه بوده؟ خدا او را از نعمتهای بهشتی بهرمند سازد برو تو آزاد هستی.

گاهی ما انسان ها به خاطر دنیا طلبی و حب و دوست داشتن دنیا حاضریم حق رو زیر پا بزاریم ما عاشق دنیا هستیم همون دنیایی که امام اول ما شیعیان در موردش می فرمایید:

حُبُّ الدُّنیا یُفسِدُ العَقلَ وَ یُصِمُّ القَلبَ عَن سَماعِ الحِکمَةِ وَ یوجِبُ اَلیمَ العِقابِ؛

 دل بستگى به دنیا، عقل را فاسد مى ‏کند، قلب را از شنیدن حکمت ناتوان مى ‏سازد و باعث عذاب دردناک مى ‏شود.

مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 12 ، ص41

نگاه ما به دنیا به جای اینکه نگاه ابزاری باشه نگاه هدف گونه است، یعنی به جای استفاده از دنیا برای ساختن آخرت مشغول ساختن دنیا و خراب کردن آخرتیم.

و من الله توفیق العبد امید رضا

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۳۱
امیدرضا

سلام به شما نوردیده ای ها ...

چند روز پیش کنار خیابون منتظر اتوبوس بودم که یک ماشین بوق زد،توجهی نکردم چون تصورم این بود که تاکسیه اما تاکسی نبود داد زد آقا پول نمیخواد هوا گرمه تا یه مسیری میرسونمت،سوار شدم و راه افتادیم.

بعد از چند دقیقه راننده شروع کرد به نالیدن از زمین و زمان گفت تا رسید به خدا که اصلا حواسش به ما نیست و ...

ناگهان در ذهنم جرقه ای زد و یاد این آیه افتادم :

قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ‌؛1

بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است» امیدوار کننده‌ترین آیه قرآن است.

ما انسان ها فکر می کنیم که غیبت، تهمت ، دروغ، و... گناه کبیره است و توجهی به این نداریم که نا امیدی به درگاه خدا بزرگترین

گناه کبیره

است.

در روایتی از امام علی ( علیه السلام ) : أَعظَمُ البَلاءِ اِنقِطَاعُ الرَّجَاء.

بزرگترین بلا, ناامیدی است.2


نمی دانم در این دنیای وانفسا
کدامین تکیه گه را تکیه گاه خویشتن سازم
نمیدانم

نمی دانم خداوندا
در این وادی که عالم سر خوش است و دلخوش است و جای خوش دارد ،
کدامین حالت و حال و دل عالم نصیب خویشتن سازم

نمی دانم خداوندا
به جان لاله های پاک و والایت نمی دانم
دگر سیرم خداوندا
دگر گیجم خداوندا

خداوندا تو راهم ده ، پناهم ده ، امیدم ده خداوندا ...

یا د داستانی افتادم که دونستنش برای شما بد نیست.

می گویند روزی شیطان تصمیم گرفت که از کار خود دست بکشد، بنابراین اعلام کرد که می خواهد ابزارش را به قیمتی مناسب به فروش بگذارد. پس وسایل کارش را به نمایش گذاشت که شامل خودپرستی، نفرت، ترس، خشم، حسادت، شهوت، قدرت طلبی و غیره می شد.

اما یکی از این ابزار، بسیار کهنه و کار کرده به نظر می رسید و شیطان حاضر نبود که آن را به قیمت ارزان بفروشد. کسی از او پرسید : این وسیله گران قیمت چیست؟ شیطان گفت:این نومیدی و افسردگی ست.
پرسیدند : چرا این همه گران است؟
شیطان گفت : زیرا این وسیله برای من بیش از این ابزار دیگر مؤثر بوده است. هرگاه سایر وسایلم بی اثر می شوند، تنها با این وسیله می توانم قلب انسان ها را بگشایم و کارم را انجام دهم. اگر بتوانم کسی را وادارم که احساس ناامیدی، یأس، دلسردی، مطرود بودن و تنهایی کند، می توانم هرچه که می خواهم با او بکنم. من این وسیله را روی همه ی انسان ها امتحان کرده ام و به همین دلیل این همه کهنه است.

نا امیدی یه حربه است، مراقب باش !

 

پاورقی

1-    زمر آیه 53

2-    غرر الحکم، ح 2860

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۲۵
امیدرضا

 

 

سلام به شما بزرگواران...

شب شهادت امیرالمومنین رو بر عاشقان و محبین آن حضرت تسلیت عرض میکنم از خداوند ارزوی زیارت نجف اشرف رو برای همه محبین اهل بیت دارم .

اگر یه سری به ایات قران که این ماه یعنی ماه رمضان که بهار قران است بزنیم به این ایه بر می خوریم

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ

اى کسانی ‏که ایمان آورده‏اید از بسیارى از گمانها بپرهیزید چراکه بعضى از گمانها گناه است و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید و هیچیک از شما دیگرى را غیبت نکند آیا کسى از شما دوست دارد گوشت برادر مرده خود را بخورد (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید تقواى الهى را پیشه کنید که خداوند توبه‏پذیر و مهربان است‏

حجرات ایه 12

یکی از رذیلت های اخلاقی تجسس در امور دیگران است که این تجسس ها گاهی باعث دشمنی گاهی باعث نزاع ، طلاق و ... میشود.

معتّب می گوید:‌ یک روز امام موسی بن جعفر( علیه السلام ) در باغ خرمایش مشغول بریدن شاخه های خرما بود، در این موقع یکی از غلامان آن حضرت را دیدم که از خوشه های خرما برداشت و پشت دیوار انداخت، من رفتم او را گرفتم و نزد حضرت آوردم و گفتم: من این غلام را دیدم که این خوشه ها را برداشته، پشت دیوار پنهان کرد.

حضرت به او فرمود:‌ آیا گرسنه مانده بودی؟ غلام گفت: نه آقای من! فرمود: پس چرا این خوشه ها را برداشتی؟ گفت:چون اینها را دوست داشتم و دلم می خواست، برداشتم، اما بد کردم و پشیمانم، مرا ببخشید. حضرت فرمود: راه صحیح و درستش این بود که به من می گفتی. حال برو و همة این خوشه های خرما هم مال تو. ولی دیگر چنین کاری نکن. سپس امام فرمود: او را رها کنید. رازش نزد ما پنهان می ماند، کارش را فاش نکنید.

چقدر زیبا اهل بیت به ما راه رسیدن به کمال را نشان داده اند، ای کاش ما متوجه شویم در روایتی از وجود نازنین پیامبر این گونه امده است.

اِیّاکُمْ وَ الظَّنَّ فَاِنَّ الظَّنَّ اَکْذَبُ الْحَدِیْثِ وَ لا تَحَسَّسُوا وَ لاتَجَسَّسُوا

از گمان (بد) بپرهیزید زیرا گمان (بد) دروغ ترین سخن است، و تحسّس و تجسّس نکنید.

صحیح مسلم، جلد 4، صفحه 1985، حدیث 2563

به حرمت شهید امشب بیاید خدایی بشیم باید قدم به قدم بریم یک باره نمیشه.

و من الله توفیق

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۵ ، ۲۱:۱۲
امیدرضا

سلام بر شما نوردیده ای ها...

چند وقت پیش یکی بهم مراجعه کرد و با گفت حاجی عجب حالی میده اینترنت مفته، گفتم یعنی چی گفت یکی از بچه ها یک مدم رو هک کرده و شمارشو بهمون داده ما هم میریم دم در اون خونه و از اینترنت استفاده میکنیم!!!

ما مردم دزدی رو فقط بالا رفتن از دیوار مردم میدونیم و بقیه ای کارهای رو که حق مردم رو ازبین میبره رو دزدی و یا حق الناس نمیدونیم چرا ؟ واقعا چرا؟ گاهی ناآگاهی، گاهی بی موالاتی و گاهی ...طبق قول هر روزمون امروز در مورد دزدی صحبت می کنیم.

امام رضا علیه السلام:

حَرَّمَ اللّه ُ السَّرِقَةَ لِما فِیه مِن فَسادِ الأموالِ و قَتلِ النَّفسِ لَو کانَت مُباحَةً ، و لِما یَأتی فی التَّغاصُبِ مِنَ القَتلِ و التَّنازُعِ و التَّحاسُدِ ، و ما یَدعُو إلى تَرکِ التِّجاراتِ و الصِّناعاتِ فی المَکاسِـبِ ، و اقتِناءِ الأموالِ إذا کانَ الشَّیءُ المُقتَنى لا یکونُ أحَدٌ أحَقَّ بِهِ مِن أحَدٍ ···و عِلَّةُ قَطعِ الیَمینِ مِنَ السّارِقِ ؛ لأنّهُ یُباشِرُ الأشیاءَ بِیَمِینِهِ ، و هِی أفضَلُ أعضائهِ و أنفَعُها لَهُ ، فَجُعِلَ قَطعُها نَکالاً و عِبرَةً لِلخَلقِ لِئلاّ یَبتَغُوا أخذَ الأموالِ مِن غَیرِ حِلِّها ، و لأنّهُ أکثَرَ ما یُباشِرُ السَّرِقَةَ بیَمینِهِ
 
خداوند دزدى را حرام فرمود؛ چون اگر مباح بود موجب تباهى اموال و آدم کشى مى شد و نیز به خاطر این که غصب اموال یکدیگر ، موجب کشتار و درگیرى و حسد ورزى به یکدیگر مى شود . و همچنین موجب ترک تجارت و پیشه ورى  و کسب اموال و ثروتهاى به ناحق و ناروا مى گردد ··· علّت بریدن دست راست دزد آن است که وى با دست راست خود با اشیاء تماس دارد و این دست، بهترین و کار آمدترین عضو بدن اوست . پس بریدن آن کیفرى براى دزد و درس عبرتى است براى دیگران تا در صدد تصرّف اموال، از راه ناروا نیایند و نیز چون بیشتر با دست راست دزدى مى کنند.

میزان الحکمه جلد 5

چند وقتی بحث حقوق های میلیونی داغ داغ ، که گاها باعث بد گمانی به نظام و اسلام میشه اما در روایتی اینگونه امده

مولانا علی (علیه السلام ):

کسی که مال مومنی را به حرام بخورد از دوستان ما نیست .

بحارالانوار،ج104،ص296

حواس ها جمع خدا از حق خودش میگذره اما حق الناس رو نه نه نه !!!

التماس تامل

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۵ ، ۲۳:۳۰
امیدرضا

سلام بر شما نوردیده ای ها ...

یکی از رذیلت های اخلاقی که متاسفانه در برخی از خانواده به دلیل اختلاف نظرها وجود داره قطع صله رحم است، طبق قولی که دادیم چهل روز چهل رذیلت اخلاقی رو بیان میکنیم و برای کنار گذاشتنش تلاش می کنیم.

خداوند در آیه 90 سوره مبارکه نحل، می فرماید:

 «إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَی وَ ینْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکرِ وَالْبَغْی یعِظُکمْ لَعَلَّکمْ تَذَکرُونَ»

 خداوند در این آیه صله رحم را در کنار رعایت عدالت و احسان قرار می دهد که نشان دهنده جایگاه و اهمیت صله ارحام و رسیدگی به ذی القربی است.

ای کاش آن قدری که دم از دین داری میزنیم یه خرده هم رنگ دین رو بگیریم، ای کاش بتونیم غرور رو کنار بذاریم و در این ماه رمضان قدمی برای صله رحم برداری.

پیامبر اکرم فرمودند:

اَلصَّدَقَةُ عَلى وَجهِها وَاصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَینِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً وَتَزیدُ فِى العُمرِ وَ تَقى مَصارِعَ  السُّوءِ؛


صدقه بجا و نیکوکارى و نیکى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوشبختى تبدیل و عمر را زیاد و از مرگ بد جلوگیرى مى کند.

نهج الفصاحه ص549 ، ح 1869

از حضرت علی علیه السلام نقل شده است که :

قارون در زمان حضرت موسى به زیر زمین فرو رفته بود و خداوند فرشته‏ اى را موکّل بر او کرده بود تا هر روز او را به اندازه قامت یک مرد به زمین فرو ببرد بعد ها که یونس در شکم نهنگ زندانی شد و مشغول تسبیح و استغفار بود، قارون صداى او را شنید و از فرشته موکّل خود پرسید به من اندکى مهلت بده، گویا صداى یکى از آدمیان را مى‏شنوم، آنگاه خداوند به آن فرشته فرمان داد به او مهلت دهد، پس فرشته به قارون مهلت داد،

قارون پرسید: تو کیستى؟ یونس گفت: من گنهکار خاطى، یونس پسر متى هستم،

قارون گفت: به من بگو خداوند شدید الغضب با موسى بن عمران چه کرد؟

 یونس گفت: افسوس از دنیا رفت،

قارون گفت: خداوند رئوف و مهربان با هارون چه کرد؟ یونس گفت: افسوس از دنیا رفت،

 قارون گفت: کلثوم دختر عمران که همسر من بود چه شد؟

 یونس گفت: اکنون هیچ یک از آل عمران باقى نمانده است،

قارون گفت: افسوس بر آل عمران،

از آن پس خداوند به ملک موکّل او فرمان داد تا عذاب را در ایّام دنیا از او بردارد و از آن پس عذاب دنیوى او بر طرف شد زیرا او احوال نزدیکانش را پرسید

منبع:بحارالأنوار-جلد 14-صفحه 380- باب 26- قصص یونس و أبیه متى ..... 

 

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۵ ، ۲۳:۴۵
امیدرضا

سلام بر شما دوستان ...

به نظر من حقارت های ما عامل اساسی مسخره کردن دیگران توسط ماست وگرنه چه دلیلی داره ما دیگران رو مسخره کینم.

خداوند در قران می فرمایید:

وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ

واى بر عیبجویان و غیبت کنندگان! این سوره با تهدیدى کوبنده آغاز مى‏شود، مى‏فرماید: «واى بر هر عیبجوى مسخره کننده‏اى!

آنها که با نیش زبان و حرکات، دست و چشم و ابرو در پشت سر و پیش رو، دیگران را استهزا کرده، یا عیبجوئى و غیبت مى‏کنند، یا آنها را هدف تیرهاى طعن و تهمت قرار مى‏دهند.

از مجموع کلمات ارباب لغت استفاده مى‏شود که دو واژه «همزه» و «لمزه» به یک معنى است، و مفهوم وسیعى دارد که هرگونه عیبجوئى و غیبت و طعن و استهزا به وسیله زبان و علائم و اشارات و سخن چینى و بدگوئى را شامل مى‏شود.

اصولا آبرو و حیثیت اشخاص از نظر اسلام بسیار محترم است، و هر کارى که موجب تحقیر مردم گردد گناه بزرگى است.

در حدیثى از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله آمده است: «ذلیل‏ترین مردم کسى است که به مردم توهین کند»! در حدیث دیگرى پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «من در شب معراج گروهى از دوزخیان را دیدم که گوشت از پهلویشان جدا مى‏کردند و به آنها مى‏خوراندند! از جبرئیل پرسیدم اینها کیانند؟

گفت: اینها عیبجویان و استهزاکنندگان از امت تواند.

برگزیده تفسیر نمونه

پیامبر فرمودند: هرکس مومنی را به خاطر گناهی سرزنش و تمسخر کند، نمی میرد تا ان که خود آن را مرتکب گردد.

الکافی جلد 2 ص356

اگر خندیدی از روی تمسخر

وگربفروختی ناز و تکبر

همه اعضات بی نقص و زیادت

بافعالت دهند انجا شهادت

راه درمان تمسخر دیگران

1.      به عذاب آخرت فکر کنید

2.      آگاهی نسبت به ضررهای دنیوی

3.      شناخت ریشه تمسخر

4.      و...

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۵:۰۱
امیدرضا